مشکات

آپ کردن این وبلاگ رو فقط و فقط به عشق امام زمان خوبم ادامه می‌دم به امید روزی که شاید یه روزی که می‌رم خونه‌ش ببینمش

مشکات

آپ کردن این وبلاگ رو فقط و فقط به عشق امام زمان خوبم ادامه می‌دم به امید روزی که شاید یه روزی که می‌رم خونه‌ش ببینمش

چه خوشبخت بودم

و چه خوشبخت بودم آن روز که عروسک کوچکی پناهگاه گریه‌هایم بود و چه شاد که به رقص پروانه‌ها دور گلدان کوچک شمعدانی می‌خندیدم و چه آزادانه با پروانه‌ها هم بازی می‌شدم، با پرواز پرنده‌ها می‌پریدم، اوج می‌گرفتم و ساده‌تر از امروز به خدا می‌رسیدم.

میدونید اون روز‌ها خدا تنها یک واژه نبود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد